کد مطلب:12395 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:187

پیشروان مهاجر به مدینه
نخستین كسی كه از یاران پیامبر به مدینه وارد شد پسر عمه رسول خدا ابوسلمه را باید نام برد كه از حبشه به مكه و از آنجا به مدینه آمده بود؛ یك سال پیش از بیعت دوم عقبه.

سپس عامر بن ربیعه با همسرش لیلی و عبدالله بن جحش با خانواده، و برادرش: عبدالله بن جحش كه مردی شاعر و نابینا بود. اینان همگی در مدینه در محله (قباء) در قبیله بنی عمرو بن عوف وارد شدند. از آن پس مهاجران گروه گروه با تحمل آزارها و سختیهای فراوان به مدینه می رسیدند. و سپس عمر بن خطاب، و عیاش بن ابی ربیعه. خلاصه كار هجرت به آنجا رسید كه جز رسول خدا و علی بن ابیطالب و كسانی كه در بند زندان و شكنجه بودند فرد مسلمانی در مكه نماند.

«دارالندوة» مجلس شورای مكه بود كه قصی بن كلاب جد چهارم پیامبر آنرا ساخت. موقع وفاتش آنرا به فرزندش عبدالدار سپرد. بعدها معاویه آنرا خرید و آنجا را دارالاماره خود قرار داد، و سپس جزء مسجدالحرام شد. وقتی رجال قریش دانستند كه مدینه پایگاه رسول و یاران او برای جنگ با دشمنان شده است در آخر صفر سال چهاردهم بعثت آنان در دارالندوه جمع شدند و به مشورت پرداختند. افراد مهم در این شورا عبارت بودند از: عتبة، شیبة، ابوسفیان، ابوجهل بن هشام، امیة بن خلف، ابوالبختری،



[ صفحه 328]



نضر بن حارث.

فردی از آنان پیشنهاد كرد كه رسول را زندانی كنند تا سرانجام از دنیا برود. دیگری گفت: او را از مكه اخراج كنند تا وضع مكه بهمان صورتی كه بوده است بازگردد، باكی نیست كه او كجا و چگونه زندگی خواهد كرد. ابوجهل گفت: از هر قبیله جوانی دلیر و اصیل انتخاب شود و با شمشیر همگی یكجا بر او حمله كنند و او را از پای درآورند تا خون وی در میان قبایل پراكنده گردد. با این ترتیب بنی عبدمناف نمی توانند با تمام قبایل قریش بجنگند، و ناگزیر به گرفتن خونبها راضی خواهند شد، و ما هم خونبهای او را خواهیم داد. این پیشنهاد مورد توافق همگی قرار گرفت. آیه سی از سوره انفاق همین جریان را بازگو كرده است: و اذ یمكر بك الذین كفرو لیثبتوك او یقتلوك او یخرجوك...